آبان، بی‌رمق‌تر از برگ‌ها؛نقد و برسی سریال آبان

1 هفته پیش
87 بازدید
زمان مطالعه: 3 دقیقه
parsa tehrani

 

درباره سریال آبان؛ داستانی با چهره‌های درخشان اما فیلمنامه‌ای تاریک

آبان، سریالی که با حضور بازیگرانی چون شهاب حسینی، امین حیایی، لاله مرزبان، میرسعید مولویان، مینا ساداتی، بهاره کیان‌افشار و چند چهره‌ آشنا و تازه‌نفس دیگه حسابی کنجکاوی مخاطب رو قلقلک می‌ده. اما وقتی پای تماشا می‌شینی، خیلی زود متوجه می‌شی که همه‌چیز فقط در اسم‌ها خلاصه شده.

این سریال همون مثالیه که ثابت می‌کنه حتی اگه بهترین بازیگرها رو کنار هم جمع کنی، اما فیلمنامه و کارگردانی درست‌ و حسابی نداشته باشی، نتیجه‌اش اون چیزی نمی‌شه که انتظارش رو داری. حتی اگه موسیقی متنش رو محسن چاوشی بخونه!

از همون اول سریال سعی می‌کنه خودش رو در قامت یه اثر شبیه «شهرزاد» جا بزنه؛ با یه مثلث عشقی و فضایی درام و پیچیده. ولی واقعیت اینه که این تقلید بیشتر به یه تلاش نصفه‌نیمه شبیه شده. سریال با دو قسمت اول نسبتاً قوی و جذاب شروع می‌شه. ایده‌های بصری و داستانی اون قسمت‌ها امیدبخش بودن.

قطعه‌ی «ساعت دیواری» چاوشی توی قسمت سوم یه حس خاص به سریال داد. آهنگی که می‌تونست تاثیرگذارتر هم باشه، اما خب، در حد «خوب» باقی موند. بعدتر هم با قطعه «کولی» همراه شد، که اون یکی هم تأثیرگذاری «ساعت دیواری» رو نداشت.

اما مشکل اصلی از قسمت‌های چهارم و پنجم شروع می‌شه؛ جایی که داستان به طرز عجیبی گنگ و نامفهوم می‌شه. سریال از یه جایی به بعد دیگه نمی‌دونه دقیقاً چی می‌خواد بگه یا به کجا بره. عشق‌ها شکل نمی‌گیرن، احساسات گم می‌شن و شخصیت‌ها رفتاری دارن که حتی با منطق داستان هم همخوانی نداره.

مثلاً آبان که عاشق امیره، اما گیر فریبرزه. امیر هم اون‌قدر مظلوم و بی‌رمق طراحی شده که عشقش اصلاً حس نمی‌شه. یا فریبرزی که مدام می‌گه علاقه‌ای به آبان نداره، اما رفتارهاش خلاف اینو نشون می‌ده. داستان قتل ساختگی، خیر یا قاتل بودن فریبرز، ارتباط عجیب امیر با بهار… همه‌ اینا مثل تکه‌های پازل بی‌ربطن که کنار هم قرار نمی‌گیرن.

در دنیای واقعی ممکنه کلی اتفاق عجیب بیفته، اما توی سینما هرچیزی باید با منطق داستانی جور دربیاد؛ مثل همون چیزی که تو فصل اول «شهرزاد» دیدیم.

بازی‌ها چطور بودن؟

لاله مرزبان یکی از شیرین‌ترین نقش‌آفرینی‌ها رو داشت و می‌تونه از این سریال به‌عنوان سکوی پرتابی برای خودش استفاده کنه. شهاب حسینی هم مثل همیشه خوبه، ولی نقش خودش انگار هنوز نمی‌دونه دقیقاً باید چه کار کنه. امین حیایی بازی قابل قبول و دوست‌داشتنی‌ای داشت، اما خاص نبود. میرسعید مولویان هم به‌خوبی از پس نقش خودش بر اومده، گرچه شخصیتش از اساس مشکل داره.

حتی حضور بهزاد خلج به‌عنوان سرمایه‌گذار، اون هم توی پروژه‌ای با تم علمی و تحقیقاتی، بی‌دلیل و غیرمنطقی بود. هرچند بازیش خوب بود، ولی جایگاهش توی داستان منطقی به نظر نمی‌رسید.

در کل، سریال «آبان» با اینکه پتانسیل خوبی داشت، اما با فیلمنامه‌ای سردرگم و کارگردانی ضعیف، نتونست مخاطب رو همراه خودش نگه داره.

نمره‌دهی شخصی

  • امتیاز کلی سریال: ۵ از ۱۰
  • بازی‌ها: ۷ از ۱۰
  • موسیقی متن: ۷ از ۱۰
  • فیلمنامه: ۴ از ۱۰
  • کارگردانی: ۴ از ۱۰

 

نظرات

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

آنچه خواهید خواند:
ورود | ثبت نام